بسم الرب شهداء والصدیقین
نام پدر : حاج عزیز
ت ت : 22/8/1337
وضعیت تاهل : متاهل دارای یک فرزند دختر
شغل شهید : کارمند بنیاد شهید تهران
تاریخ اعزام به جبهه : 1/11/1361
یگان خدمتی و مسئولیت در جبهه : بسیج – آرپی جی زن
ت شهادت : 22/1/1362
محل شهادت : عملیات والفجر 1
نحوه شهادت : انفجار مین
نشانی مزار شهید : گلزار شهدای فردوسیه
زندگی نامه
شهید در سال 1337 در یکی از روستاهای شهریار (وسطر) متولد شد . یک ساله بود که از وسطر به فردوسیه نقل مکان نموده و دوره راهنمایی را در شهریار گذرانده و پس از آن به تهران و مدرک دیپلم را از تهران اخذ نمود. که پس از آن در بنیاد شهید استان تهران مشغول به کار می شود .که در سن 22 سالگی با دختر خاله اش ازدواج می کند . در حین ازدواج به دوره خدمت سربازی نیز مشغول بود و ثمره زندگی وی یک دختر می باشد . در سال 61 به جبهه اعزام و در سال 62 در اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.
بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید
شهید از لحاظ اخلاقی بسیار خوب بوده و مشکل افراد را سعی می کرد که حل کند . با مردم بیشتر انس می گرفت . هیچ وقت حاضر نبود که دو نوع غذا سر سفره اش باشد .
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندی که با راهنماییخود انسان را به راه راست هدایت می کند .
با سلام به امام زمان (عج) و نائب بر حقش خمینی بت شکن و سلام و درود بر پدر و مادرم و سلام و درود بر امت حزب اله و همیشه در سنگر و همیشه در صحنه ایران . پدر و مادرم در این برهه از زمان که کفار و جهانخواران شرق و غرب به مقابله با اسلام و نظام اسلامی شتافتند مانیز باید به این وظیفه و فریضه اسلامی عمل کنیم و به مقابله با کفار برویم و امنتی که نزد ما است نیز ادا نمائیم و ای خدای بزرگ این درمانده و ضعیف حال بسوی تو آمده او را از درگاهت مران . گناهانش را بیامرز و از درگاهت نا امیدش مگردان . ای خدای من بسیار در تلاش بوده ام تا به راه تو باشم و برای تو بنده ای مخلص باشم هر چند که لطف تو شامل حالم بوده ولی شرمنده و سر افکنده ام و امید بخشش دارم /. پروردگارا اینک برای رضای تو و برای خشنودی تو و به امر خلیفه بر حق تو که نائب امام زمان نیز می باشد قدم به صحنه جهاد بر علیه کفر می گذارم بدان امید که یا مرا به فیض شهادت برسانی تا شاید کفاره ای باشد برای محو گناهانم و یا مرا بیامرزی و توبه ام را بپذیری که در هر حال به تو نیازمندم .
خداوندا به محمدت و به خمینی ات سوگند که گرانبها تراز خون متاعی ندارم که بدهم و اینک ایبن خون من و این هم جان بی مقدار من تقدیم تو و هدیه به روح تو خمینی کبیر . پروردگارا این قطره خون ناچیز و ناقابل مرا برای گسترش اسلام در حضور بپذیر و اگر جان ما آن ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام پیش برود صدها بار به ما جان بده تا مبارزه کنیم و شهید بشویم و مارا یاری کن تا در راه تو گام برداریم و تمام وجودم در راه تو باشد.
و اما مادر جان دخترم را بزرگ کنید و حفظش کنید و هرطور که خدا مصلحت می داند همانطور بزرگ گردانید و سفارش می کنم که در پرورش بینش توحیدی در تمام ابعاد زندگیتان داشته باشید که سرچشمه تقوی و ایمان راسخ به خدای تعالی است .
پدر و مادر عزیز مرا ببخشید و از من راضی باشید تا خدا هم از من خشنود گرددو مرا بیامرزد . پدر و مادر عزیزم امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و امام عزیزمان رضایت خدا و شما را فراهم کنم صبور باشید و افتخار کنید که فرزندتان را فدای اسلام و خاک پای امام کرده اید در خانه به خواهرانم نیز سلام فراوان دارم و از آنها نیز طلب بخشش می نمایم .
شهادت نزدیکترین و سریعترین راه تقرب به خداست به دوستان و آشنایان بگوئید که تولی و تبری را فراموش نکنند .
علی اکبر پناهی فرجام
62/1/13